جدول جو
جدول جو

معنی خاج پرستی - جستجوی لغت در جدول جو

خاج پرستی
(پَ رَ)
صلیب پرستی. مسیحیت. رجوع به صلیب و صلیب پرست شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(دَ / دِ)
صلیب پرست. پرستندۀخاج. ترسا. صلیبی. عیسوی. مسیحی. عیسائی. چلیپاپرست. یکی از اهل تثلیث. رجوع به صلیب و صلیب پرست شود
لغت نامه دهخدا
(تَ دَ / دِ)
پرستندۀ خاک. کنایه از کسی است که دوستدار امر بیمقدار است. آنکه دل به هیچ بندد. آنکه دل بر جهان بندد:
دلا جهان همه باد است و خلق خاک پرست
نه آتشم که فروزی بباد رخسارم.
خاقانی.
که ز نامحرمان خاک پرست
می نماید که شخصی اینجا هست.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(پَ رَ)
عمل شاه پرست
لغت نامه دهخدا
(خَ/ خیا پَ رَ)
پرستش خیال. عشق بخیال. عمل خیال پرست. خیال نگری. عشق به توهمات و پندارها
لغت نامه دهخدا
(خُ پَ رَ)
خداپرستی. عمل خدای پرست. پرستش اله. پرستش خدای: دینداری و عبادتگاه ساخت (هوشنگ) و مردم را خدای پرستی آموخت. (فارسنامۀ ابن بلخی)
لغت نامه دهخدا
(نَ / نِ پَ رَ)
عمل پرستیدن خانه. علاقه به خانه داشتن
لغت نامه دهخدا
(اَ قَ)
پادشاه دوستدار تاج. خواهندۀ تاج. تاج خواه. رجوع بهمین کلمه شود:
پیر تخت آزمای تاج پرست
تاج بنهاد وزیر تخت نشست.
نظامی
لغت نامه دهخدا
تصویری از گنج پرستی
تصویر گنج پرستی
دوستداری گنج علاقه بگنج
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گاو پرستی
تصویر گاو پرستی
عمل گاو پرست پرستش گاو عبادت گاو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خیال پرستی
تصویر خیال پرستی
عمل و حالت خیال پرست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خود پرستی
تصویر خود پرستی
خود خواهی، خودکامی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خدا پرستی
تصویر خدا پرستی
عمل خداپرست عبادت حق تعالی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تاج پرست
تصویر تاج پرست
دوستدارتاج خواهنده تاج تاج خواه، پادشاه سلطان
فرهنگ لغت هوشیار
هیر پرستی هیر بارگی داره پرستی عشق بدارایی و خواسته بندگی سیم و زر
فرهنگ لغت هوشیار
خیال بافی، خیال بندی، اوهام پرستی، شاعری
فرهنگ واژه مترادف متضاد
صفت ترسا، عیسوی، مسیحی، ارمنی
فرهنگ واژه مترادف متضاد